خستگی از چهره معلم هویدا بود دانش آموزان عرق ریزان از ورجه وورجه هایشان در حیاط بازگشته بودند زمستان های امروز بوی تابستان میدهد خورشید به قدری نور سوزانش را در زمین پخش میکند که دیگر زمستان ها با تابستان فرقی ندارد   معلم از روی ناچاری به پرده های کلاس نگاهی انداخت، گه گاهی باد آنها را به رقص در می آورد ، و نور خورشید لحظه ای از منفذ های ایجاد شده توسط رقص پرده های بر درون کلاس و صورت معلم منعکس میشد   معلم  صورتش را به سمت میز برگرداندو با اکراه زیپ کیفش را باز کردو کتاب کوچک و دوست داشتنی نگارش را بیرون آورد ، و روی میز نشاند   سپس عینکش را از جعبه اش بیرون کشیدو روی صورتش نهادو با نفسی شش هایش را تازه کردو بعد بسم رب، آخرین کلاس انشا کلاس های امروزش را آغاز کرد   معلم ما در زنندگی علاوه بر بالغ شدن جسمانی و معنوی احساس نادیده گرفتن را نیز بدست می آریم نادیده گرفتن جنس محبت ها نادیده کرفتن مزه ها نادیده گرفت ن امروز سرمشق انشا شما، همین تک جمله است میخواهم بدانم شما چه
آخرین مطالب
آخرین جستجو ها